۱۳۸۸/۰۵/۱۸

كهريزك را بيشتر بشناسيم

گزارشی که در زير مطالعه خواهيد کرد بخشی از جنايتهای که در چند سال اخير بصورت روزانه عليه زندانيان بی دفاع در زندان کهريزک روا داشته می شد. زندان کهريزک در جنوب تهران واقع شده است. گفته می شود قبل از اين، اين اردوگاه محل نگهداری اسرای عراقی بوده است. از سال 1385 جوانان و کسانی که در دادگاهها برای احقاق حقوق خود اعتراض می کردند به عنوان تنبهی به آنجا فرستاده می شدند همچنين افرادی که دست به سرقت و يا با ارگانهای رژيم درگير بودن و برای حذف آنها به اينجا فرستاده می شدند. اردوگاه کهريزک از بازداشتگاههای نيروی انتظامی و تحت نظارت مستقيم احمدرضا رادان رئيس پليس تهران بوده. رادان بطور مستمر با هليکوپتر به آنجا در تردد بوده . زندان کهريزک يا اردوگاه مرگ به منظور ايجاد رعب و وحشت بخصوص در ميان جوانان ايجاد شده است. طرحهای سرکوبگرانه که در تهران تحت عناوين مختلف که به زنان شريف و آزاده تحت عنوان بی حجابی و يا بدحجابی و جوانان ميهن را تحت عنوان ارازل و اوباش (با عذرخواهی از زنان و جوانان عزيز که ناچاريم حرفهای آنها را تکرار کنيم) دستگير و به اين اردوگاه انتقال می دادند درآنجا تا به حال تعداد زيادی از آنها جان باختن و کسی از سرنوشت آنها خبردار نشد. اردوگاه مرگ کهريزک تشکيل شده از سوله ای که سطح آن از سطح زمين پا يين تر است و همچنين تعدادی کانتينر فلزی که همۀ آنها طوری درست شده است که قربانی خود را برای تحت فشارهای طاقت فرسا قرار دادن بکار برده می شد. يکی از سوله ها که بصورت مستطيلی شکل می باشد . آنرا قفس بندی کرده اند که مساحت هر قفس 30 متر مربع می باشد. همچنين کانتينرهای فلزی که برای شکنجه و حتی قتل بکار برده می شوند در اين اردوگاه قرار دارند.


جانباختگان اردوگاه مرگ کهريزک:


آمار کسانی که در زير شکنجه به قتل رسيده اند هنوز بطور قطع مشخص نيست. ولی آماری زندانيان که از اين اردوگاه مرگ نجات يافته اند و بصورت سينه به سينه توسط زندانيان به هم نقل شده است بيش از 75 نفر تخمين زده می شود. البته اين آماری است که زندانيان شاهد آن بودند . اين آمار مربوط به قبل از قيام مردم ايران می باشد. آمار جانباختگان قيام بين 15 تا 20 نفر تخمين زده می شود .اين آمار توسط چندين زندانی مورد تا ييد قرار گرفته است و فقط مربوط به سوله و قفسهای آن می باشد. آمارکسانی که در کانتينرهای فلزی جان باخته اند هنوز نامشخص می باشد. اکثر کسانی که جان باخته اند در اثر ضربۀ مغزی می باشند که جنايتکاران عليه بشريت برای پنهان کردن جنايتهای خود سعی داشتند آنرا بيماری منژيت عنوان کنند.


شيوه های شکنجه:


در بدو ورود به زندان کهريزک تونلی از مامورين گارد زندان تشکيل داده ميشد و زندانيان می بايست از اين تونل عبور کنند هنگام عبور از اين تونل بارانی از باتوم،چماق، کابل، ميله های آهنی بر سر، صورت و ساير نقاط بدن فرو می آيد که منجر به شکستن سر، فک،بيني، دست و پای زندانی می شود. زندانيان بی دفاع در قفسهای که در سوله درست شده است قرار داده می شوند. در هر قفس 40 الی 60 زندانی جای داده می شود زندانيان بخاطر کمبود جا اغلب بطور ايستاده هستند.زندانيان بصورت متناوب و در طی شبانه روز با يورشهای گارد زندان به قفسهای آنها مواجه بودند. گاردها و شکنجه گران با کابل،ميله های فلزی، نبشي، شلاق آنها را مورد شکنجه قرار می دادند و اين شيوه بصورت متناوب در طی شبانه روز تکرار می شد. گارد زندان و شکنجه گران علاوه بر شکنجه دست جمعی زندانيان بعضی از آنها را از قفسها خارج می کردند و به بصورت جداگانه مورد شکنجه قرار می دهند. اکثر کسانی که برای شکنجه برده می شوند در اثر شکنجه ها جان می باختند.


شيوه های ديگر شکنجه که عليه زندانيان بی دفاع بکار برده می شود:


ـ تجاوز جنسی، استعمال باتوم و ساير شيوه های وحشيانه اذيت و آزار تجاوز جنسي،عريان کردن زندانی و ريختن آب سرد بر روی زندانی و با شلاق شکنجه کردن

ـ در تابستان عريان کردن زندانی و وادار کردن او روی آسفالت سينه خيز رفتن کلاغ پر

ـ وادار کردن زندانيان بصورت جمعی برای هل دادن ديوارها و هر کدام از زندانيان دستش به ديوار نرسد با چماق، ميله آهنی و کابل های بافته شده آماج ضربات آنها قرار می گيرد

ـ جوجه کباب کردن از جلو که باعث له شدن ران می شود

ـ جوجه کباب از عقب که با عث له شدن بازو ميشه

ـ ايجاد تپه ای به نام تپه سفيد که از سنگ و لاخ می باشد و سنگها نوک تيز هستند در تابستان و زمستان زندانی را کامل عريان می کردند و با کابل و باتوم به زندانی می زدند و او را وادار می کردند که چندين بار از اين تپه بالا و پايين بروند که باعث خونريزی از کف پا و ساير جاهای بدن می شد ولی زندانی بايد به بالا و پايين رفتن خود ادامه ميداد.

ـ غلت خوردن زندانی روی آسفالت و زمين در زير گرمای وسرمای زياد

ـ بصورت چند نفره روی دستها و پاهای زندانی راه رفتن که منجر به شکسته شدن در چند نقطه می شد و موارد متعدد ديگر.


آمرين و عاملين شکنجه و کشتار:


احمدرضا رادان اوايل تاسيس اين اردوگاه ابتدا هر پنجشنبه با هلی کوپتر همراه با معاونش عامريان(عامری)، حقی فرمانده گارد و کشميری می آمدند و زندانيان بی دفاع را مورد شکنجه قرار ميدادند. ولی اين اواخر 3 بار در هفته با هلی کوپتر به اردوگاه مرگ سر می زدند. بعد خود احمد رضا رادان که با لوله زندانی را مورد شکنجه قرار می داد و به او می گفت : صدای سگ در بيار، صدای خر در بيار شما از سگ و خر کمتر هستيد. در دنيا اول اينجا است زندانی که زندانی را آدم می کنيم بعد ابوغريب و گوانتاناموه. سپس زندانيان را وادار به هل دادن ديوار می کرد و هر کسی در صفی که ديوار را هل می دادند عقب می مونده با لوله می زدند تا بميره تا بيفته، اونجا يک تپه ای درست کردند به نام تپه سفيد که سنگ لاخ بوده در زمستون و تابستون با پای برهنه و بدن لخت زندانيان را می زدند که از اين تپه برند بالا و بيايند پايين ، خود اون سنگ لاخ پا و دست و همه جاشون را زخمی می کرده. کوميجانی مسئول بازداشتگاه کهريزک 3 روز در هفته دوشنبه، سه شنبه، پنجشنبه را به عنوان روز وعدۀ غذائی کتک زدن زندانيان گذاشته بودند. 8 نفر هم به عنوان گاردی با اتومبيل می آمدند که صورتهای خودشون را نقاب می زدند و عينک دودی که زندانيان نتوانند آنها را بشناسند . فرمانده 8 نفر فردی بنان سرهنگ پاسدار عبدی بود آنها از ساعت 09:30 تا ساعت 11:30 زندانيان بی دفاع را مورد شکنجه جمعی قرار ميدادند. فرد ديگری بنام سروان پاسدار زندی معاون اردوگاه مرگ که در قتل تعداد زيادی از جوانان نقش داشت. اين فرد علاوه بر شکنجه وحشيانه معمولا وقتی که از کسی عصبانی باشد هميشه قفلی با خود دارد که به سر زندانی می کوبد که منجر به ضربه مغزی زندانی می شد. افسر پاسدار ماکان از جمله افرادی است که علاوه بر شکنجه زندانيان بی دفاع خانوادهای زندانيان را هم مورد ضرب وشتتم و اهانت قرار می داد. 2 پاسداری که در شکنجه های وحشيانه خود که اکثرا منجر به قتل يا نقص عضو می شود به نام های سيد موسوی و سيد حسينی می باشند اين دو فرد در آويزان کردن زندانيان و زدن ضربات کابل تا مرگ و بيهوشی در اين زندان معروف هستند. وقتی که اين 2 پاسدار سراغ آنها می آمدند همه ميدانند که حکم قتل زندانی صادر شده است.

علی خامنه ای ولی فقيه روز سه شنبه 6 مرداد ماه دستور بسته شدن بازداشتگاه کهريزک را صادر کرد زيرا، بگفته وی در آنجا معيارهای لازم برای حفظ حقوق بازداشت شدگان وجود ندارد. اين در حالی است که در اين اردوگاه مرگ دهها نفر به قتل رسيدند و صدها نفر در اثر شکنجه دچار صدماتی شدند و تا پايان عمرشان اثرات جسمی و روحی آنرا با خود دارند.علی خامنه ای که افراد فوق مجری فرامين وی بوده از ترس به محاکمه کشاندن آنها و افشای نقش خود اقدام به بستن شتاب زده و از بين بردن آثار جرم نمود و افراد فوق را برای ادامۀ جنايت عليه بشريت به شکنجه گاههای ديگر منتقل کرده است.


وضعيت غذائی و آب نوشيدنی زندانيان:


زندانيان علاوه بر شکنجه های طاقت فرسا در گرسنگی مفرط قرار داده می شدند. نهار زندانيان ساعت 17:00 بعد ظهر داده می شود و جيره غذائی هر زندانی يک تکه نان به اندازه کف دست و يک سيب زمينی بود. شام آنها ساعت 12 شب بود اکثر زندانيان دچار سوءتغذيه شديد هستند. زندانيان از داشتن صبحانه محروم بودند. از زمان ورود زندانيان به اين اردوگاه از خوردن چای محروم بودند.


وضعيت بهداشتی و درمان:


زندانيان از حداقل وسائل بهداشتی محروم بودند. آنها مدتها از رفتن به حمام محروم می شند و از اين طريق سعی در تحقير آنها داشتند. برای رفتن به دستشوئی از بدو خروج از سوله مورد ضرب وشتم قرار می گرفتن تا جائی که خط قرمزکشيده شده بود و دستشوئيها در آنجا قرار داشتند. تونل هایی از پاسداران باتوم بدست که در هر دو طرف ايستاده بودند و آنها را مورد ضرب وجرح قرار می دهند. اين ضرب وجرح در حين رفت و برگشت عليه زندانيان بی دفاع بکار برده می شد. چيزی به نام درمان و دکتر وجود نداشت و از تمامی امکانات پزشکی محروم بودند.


ملاقات با خانواده ها:


اکثر زندانيان از داشتن ملاقات محروم بودند و خانواده های اندکی که موفق به گرفتن اجازه از قاضی می شدند و روزهای پنجشنبه برای ملاقات با عزيزانشان مراجعه می کردند. مورد بي شرم ترين رفتارها قرار می گرفتند. خانواده ها مورد اهانت و ضرب وشتم قرار می گرفتند و گاها آنها را برای ساعاتی بازداشت می کردند. وسائلی که خانواده برای عزيزانشان می آوردند مانند ميوه يا اغذيه از دست آنها گرفته می شد و آنها را مورد اهانت قرار می دادند. زندانيان تقريبا امکان هيچگونه تماسی با خانواده های خود نداشتند.

فعالين حقوق بشر و دموکراسی در ايران، جنايت های قرون وسطائی که در اردوگاه مرگ کهريزک توسط بالاترين مقامات انتظامی که مجريان دستورات علی خامنه ای ولی فقيه هستند را به عنوان يک جنايت عليه بشريت محکوم می کند و از دبير کل و کميسر عالی حقوق بشر سازمان ملل خواستار ارسال هيئت تحقيق برای بررسی جنايتهایی که در اين بازداشتگاه و ساير بازداشتگاهها صورت می گيرد است و همچنين تحت پيگرد بين المللی قرار دادن آمرين و عاملين اين جنايتها است. «فعالين حقوق بشر ودمکراسی در ايران 16 مرداد 1388 برابر با 7 اگوست 2009»


لازم به ذكر است كه افشاي گوشه هايي از آنچه بر شهروندان بازداشت شده در اين بازداشتگاه رفته است، باعث شد كه رهبر دار و دسته ي جنايت حكم به تعطيلي آن دهد. البته بعدا گفته شد كه بازداشتگاه بازسازي خواهد شد تا دوباره در سيستم سركوب رژيم نقش ايفا كند. همچنين نيروي انتظامي حكومت در بيانيه اي كه جديدا صادر كرده است برخي جنايت هاي صورت گرفته در آن را پذيرفته، اما آن را بر عهده ي چند مأمور خودسر گذارده است. جمله كليدي در بيانيه نيروي انتظامي آن است كه هم صدا با خامنه اي و حكم كشتار او در نماز جمعه 29 خرداد، اشاره كرده است كه مسئوليت تمام آنچه بر سر شهروندان آمده بر عهده خود آنهاست چرا كه قانون آنها را شكسته اند و براي خود حق اعتراض قائل شده اند



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر